معنی از قاضیان ورزشی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
قاضیان. (اِخ) دهی است جزو دهستان سنگر و کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت. در 22هزارگزی جنوب خاوری رشت و 3هزارگزی خاور شوسه ٔ رشت به امامزاده هاشم واقع و موقع جغرافیائی آن جلگه و معتدل و مرطوب مالاریائی است. 4012 تن سکنه دارد. آب آن از گل رود از سفیدرود و محصول آن برنج و صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
قاضیان. (اِخ) دهی است از دهستان قنقری بالا (علیا). بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده. در 85000گزی شمال سوراین و 13000گزی باختر شوسه ٔ اصفهان به شیراز واقع و موقع جغرافیائی آن جلگه و سردسیر است. 265 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ قشلاق و محصول آن غلات، چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
کوچه قاضیان
کوچه قاضیان. [چ َ / چ ِ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است و 472 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ورزشی
ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.
حسین آباد قاضیان...
حسین آباد قاضیان. [ح ُ س َ دِ] (اِخ) دهیست در دو فرسخ و نیم میان شمال و مغرب قاضیان است.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به ورزش مربوط به ورزش: مجلات ورزشی. یا باشگاه ورزشی. باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. یا عملیات ورزشی. انواع اعمال ورزش.
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیکار ورزشی
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
بسیج ورزشی
معادل ابجد
1493